معماری
مهسا میرسلامی؛ علی عمرانی پور
چکیده
مساجد بهعنوان نوعی قرارگاههای جمعی با پتانسیل اجتماعپذیری بالا در راستای همساختی فعالیتهای عبادی، آموزشی و فرهنگی؛ سلسلهمراتبی از نظامهای رفتاری و فعالیتی را بهوجود میآورند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار شهری، میتوان شاهد افزایش شکلگیری مساجدی با ساختاری طبقاتی و یا طرحهای با مبانی کمینهگرایی بود که؛ سرزندگی، ...
بیشتر
مساجد بهعنوان نوعی قرارگاههای جمعی با پتانسیل اجتماعپذیری بالا در راستای همساختی فعالیتهای عبادی، آموزشی و فرهنگی؛ سلسلهمراتبی از نظامهای رفتاری و فعالیتی را بهوجود میآورند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار شهری، میتوان شاهد افزایش شکلگیری مساجدی با ساختاری طبقاتی و یا طرحهای با مبانی کمینهگرایی بود که؛ سرزندگی، پویایی و میزان اجتماعپذیری مطلوب و پیوند پایدار مابین فضا و مخاطبان در این مساجد برقرار نگردیده است. هدف پژوهش؛ بررسی سنجش میزان اجتماعپذیری در مساجد و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن با اولویت قرار دادن مؤلفههای کالبدی و عملکردی در مساجد شهر قزوین میباشد. ابتدا مساجد موردنظر با روش توصیفی ـ تحلیلی و میدانی موردسنجش قرارگرفتهاند و در ادامه به جهت بررسی پارهای از پارامترها، پرسشنامه تدوین گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل کالبدی ایستا و پویا نظیر؛ توزیع، پیکرهبندی، سلسلهمراتب فضایی و آسایش محیطی بههمراه عوامل فعالیتی، در اجتماعپذیری محیط مساجد تأثیرگذار میباشند.
معماری
سیما خزائیان؛ محسن نیازی؛ علی عمرانی پور
چکیده
در رابطه بین معماری، فرهنگ و مصرف، فرهنگ ب هواسطه ساختما نها، ب هعنوان یک ابزار مادی ، و مصرف ساکنین خانه ها،ب هعنوان رفتار و کنش فرهنگی، خود را بازتولید م یکند؛ زیرا معماری و مصرف، ابزارهای بازنمایی فرهنگ هستند. پرسشاصلی پژوهش، چگونگی تغییر کارکرد عناصر خانه در فرهنگ های متفاوت است که جهت بررسی آن، در مطالعه ای تطبیقی، ازروش های کیفی ...
بیشتر
در رابطه بین معماری، فرهنگ و مصرف، فرهنگ ب هواسطه ساختما نها، ب هعنوان یک ابزار مادی ، و مصرف ساکنین خانه ها،ب هعنوان رفتار و کنش فرهنگی، خود را بازتولید م یکند؛ زیرا معماری و مصرف، ابزارهای بازنمایی فرهنگ هستند. پرسشاصلی پژوهش، چگونگی تغییر کارکرد عناصر خانه در فرهنگ های متفاوت است که جهت بررسی آن، در مطالعه ای تطبیقی، ازروش های کیفی و میدانی استفاده م یشود. در نمونه های این مطالعه تطبیقی، ساکنین خانه های محله حاجی )بافت قدیم( ومحله استادان )بافت جدید( همدان، با مقایسه تشابهات و تفاو تها، مورد مطالعه قرار م یگیرد. در گردآوری اطلاعات، از روشمصاحبه، مشاهده و عکاسی و ب همنظور تحلیل داد هها از روش های توصیف و تفسیر مفاهیم استفاده می شود. یافته های پژوهشنشان می دهد چگونه ساختارهای فرهنگی متفاوت در دو بافت، باعث ایجاد تفاوت هایی در شیوه نگرش و ارزش گذاری ساکنینخانه ها ازجمله تفاوت در سبک چیدمان فضاهای داخلی خانه، دستشویی، آشپزخانه، فضاهای شخصی و نیز سبک های متفاوتپذیرایی از مهمان شده است.