نسیم اشرافی؛ محمد نقی زاده
دوره 9، شماره 23 ، آبان 1394، ، صفحه 37-46
چکیده
نوع شناخت و معرفت در هر جهان بینی، میزان «ماندگاری» اندیشه در آن جهانبینی را مشخص میسازد که در بازشناسی هنر و معماری اسلامی، غایت شناخت، «کشف حقیقت» و غایت خلق، «حصول ماندگاری» اثر است. هنرمند مسلمان، با تجلی «معرفت1 حضوری» در«نفس»، «حقیقت» را بهواسطه «هندسه» صورت بخشی میکند. اما هنرمند ...
بیشتر
نوع شناخت و معرفت در هر جهان بینی، میزان «ماندگاری» اندیشه در آن جهانبینی را مشخص میسازد که در بازشناسی هنر و معماری اسلامی، غایت شناخت، «کشف حقیقت» و غایت خلق، «حصول ماندگاری» اثر است. هنرمند مسلمان، با تجلی «معرفت1 حضوری» در«نفس»، «حقیقت» را بهواسطه «هندسه» صورت بخشی میکند. اما هنرمند غربی در گذشته، «حواس» را ابزار کافی برای شناخت دانسته و اعراض ادراک شده در «نفس» را، به جای«حقیقت»، صورت داده است و در معاصر، با جایگزینی واژه «ایده2» به جای«حقیقت»، شناخت را نه در «حواس» بلکه در ذهن جستجو میکند. پژوهش حاضر با شناخت «شناختشناسی» غربی و اسلامی، جایگاه مفاهیم «حقیقت» و«ایده» را در دو فرایند شناخت و خلق آثار نشان میدهد؛ تا علت ماندگاری آثار هنر اسلامی را در بستر زمانهای مختلف و ناپایداری سبکهای ایجاد شده در معماری معاصر غرب را در نحوه جهانبینی حاصله از شناختشناسی هر یک تبیین نماید.