میثم شفیعی؛ سید غلامرضا اسلامی
دوره 11، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 67-78
چکیده
درک مفاهیم و شالود ههای معماری بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرد هاست و ازقید زمان آزاد هستند، میسر نم یگردد. در بازشناخت یک اثر معماری سه گونه فضای متفاوت قابل تشخیص است که ب هطور عمدهدر تقابل با یکدیگر به میدان می آیند. فضای فرهنگی شخص سازنده بنا، فضای فرهنگی شخصی که به بنا م ینگرد و فضایفرهنگی شخصی ...
بیشتر
درک مفاهیم و شالود ههای معماری بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرد هاست و ازقید زمان آزاد هستند، میسر نم یگردد. در بازشناخت یک اثر معماری سه گونه فضای متفاوت قابل تشخیص است که ب هطور عمدهدر تقابل با یکدیگر به میدان می آیند. فضای فرهنگی شخص سازنده بنا، فضای فرهنگی شخصی که به بنا م ینگرد و فضایفرهنگی شخصی که یافت ههای اظهارشده از سوی سازنده و استفاده کننده از بنا را به بستر نقد م یبرد و بر مبنای شناخت و بینششخص یاش نسبت به بنا، هر آنچه را از ماهیت اثر درمی یابد، برای شخص چهارم به نمایش م یگذارد. اینجاست که می توان بهاهمیت و تأثیرپذیری دو مقوله نقد و شناخت در بسترهای هنر و معماری از همدیگر پی برد. این تحقیق به منظور یافتن تعریفیکاربردی ب همنظور دستیابی به مفهوم شناخ تشناسی در عرص ههای هنر و معماری صورت گرفته است.
رضا نقدبیشی؛ شهیندخت برق جلوه؛ سید غلامرضا اسلامی؛ حامد کامل نیا
دوره 10، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 75-84
چکیده
در این نوشتار، چالش مورد کاوش، یافتن ساختارهایی نظری، منتج از انگارههای علوم رفتاری بهمنظور بهبود روش آموزشِ فرایند طراحی معماری و ساخت چارچوبی نظری – عملی به منظور تغییر در رویکردها و تقابل با عدم تحول و سکون در نظریهپردازی حوزۀ روشِ آموزشِ معماری است. افزونبراین، هدفِ پژوهش، تعریف و شناسایی شاخصههای منتج از نظریه قابلیتهای ...
بیشتر
در این نوشتار، چالش مورد کاوش، یافتن ساختارهایی نظری، منتج از انگارههای علوم رفتاری بهمنظور بهبود روش آموزشِ فرایند طراحی معماری و ساخت چارچوبی نظری – عملی به منظور تغییر در رویکردها و تقابل با عدم تحول و سکون در نظریهپردازی حوزۀ روشِ آموزشِ معماری است. افزونبراین، هدفِ پژوهش، تعریف و شناسایی شاخصههای منتج از نظریه قابلیتهای محیطی گیبسون (افردنس) برای کاربرد در راستای مسئلۀ یادشده است که با بازبینی نظریهها و رویکردهای مرتبط با آن به حدود مطلوب و نامطلوب، همراه با شناسایی وجههای پنهان و آشکار قابلیتها، پرداختهشده است. بر این پایه، ویژگیهای بهکاررفته از نظریۀ مذکور، دربرگیرندۀ محدودیتهای شناختی، فرهنگی، منطقی، معنایی، ادراکی، کالبدی، طبیعی و انسانی است. روش در این پژوهش بهکارگیری رهآوردهای برآمده از بررسیهای توصیفی- استنتاجی به منظور دسترسی به نوعی تحلیل استنتاجی – مدلسازی سازماندهی شده است و سرانجام به ارائۀ الگویی (مدل) فراگیر برای آموزشِ فرایند طراحی در کارگاه معماری پرداخته شده است.